دلبستگی یک پیوند هیجانی متقابل و پایدار میان کودک و مراقب اوست که هر یک از آنها در کیفیت رابطه نقش دارند .
دلبستگی برای کودکان دارای ارزش انطباقی یعنی ،پاسخ های فرد به خواست های محیط ،تغییر می یابد. و برآورده شدن نیازهای اجتماعی و نیز جسماني آنها را تضمین می کند.
بر اساس نظریه کردار شناسی، اطفال و والدین از نوعی پی آمادگی زیستی جهت ایجاد دلبستگی برخوردارند، و دلبستگی بقای طفل را تسهیل می کند .
بر اساس پژوهشهای صورت گرفته در مطالعات کردار شناسی ،اهمیت پیوند میان مادر و طفل بسیار زیاد می باشد.
حاصل نتایج پژوهش دانشمندان ۳ نوع الگوی اصلی دلبستگی هست.
دسته اول: دلبستگی ایمن ،ناایمن ،اجتنابی
در دلبستگی ایمن ،هنگامی که کودک از مادر دور می شود ،شروع به گریه و اعتراض می کند . و وقتی مادر بر می گردد با خوشحالی از او استقبال می کند .
اینجا از مادر به عنوان پایگاه امن استفاده می کنند. این دسته از کودکان دارای حس همکاری و نسبتأ فارغ از خشم هستند .
دسته دوم:دلبستگی نا ایمن یا اجتنابی
این دسته از کودکان در زمان خروج مادر به ندرت گریه می کنند و هنگام بازگشت مادر از او اجتناب می کنند .
آنها معمولا عصبانی اند و در هنگام نياز به مادر نمی چسبند و از او اجتناب می کنند .
دسته سوم: دو سوگرایانه (مقاومت انگیز)
این کودکان حتی قبل از خروج مادر نیز مضطرب هستند و زمانی که او بیرون می رود ،شدیدا ابراز ناراحتی می کنند
هنگامی که مادر بر می گردد خاصیت دوسوگرایی خودشان را با میل به بغل شدن و همزمان مقاومت در برابر آن از طریق لگد زدن و تکان خوردن بروز می دهند.
پژوهش های دیگر به شناسایی یک الگوی چهارم ،معروف به دلبستگی آشفته _سردرگم منجر شد.
این دسته از کودکان اغلب رفتارهای بی ثبات و متناقضی را نشان می دهند.
هنگام بازگشت مادر با خوشحالی از او استقبال می کنند اما بعد بدون اینکه به او نگاه کنند از او دور می شوند به نظر می رسه که اونا سردرگم هستند .
این دسته احتمالا کمترین احساس ایمنی را دارند و این الگو احتمالا بیشتر در کودکانی مشاهده می شود که مادرشان نسبت به نیازهای آنها حساس نیستند و مداخله گر و بد رفتار می باشند.
نحوه شکل گیری دلبستگی
هم مادر و هم کودک ،از طریق واکنشی که نسبت به یکدیگر نشان می دهند ،در شکل گیری دلبستگی نقش دارند .
تقریبا هر فعاليتي از جانب کودک ،مثل مکیدن ،گریه کردن، خندیدن یا نگاه کردن به چشم های مادر یا فرد مراقب که باعث برانگیختن پاسخی از سوی یک فرد بزرگسال می شود را می توان نوعی رفتار دلبستگی جويانه تلقی کرد.
این رفتار ها زمانی موفقیت آمیز هستند که مادر واکنشی گرم و توام با خوشحالی از خود نشان دهد و کودک را نوازش کند و به او فرصت وارسی محیط خودش را بدهد.
به گفته اینزورث و بالبی ،بر اساس تعامل های کودک با مادرش الگویی کارا از آنچه می تواند از مادر انتظار داشته باشد در او شکل می گیرد.
مادامی که مادر رویه خود را تغییر ندهد این الگو نیز حفظ می شود.
اگر رفتار مادر ،نه صرفا یک یا دو بار ،بلکه برای همیشه ،تغییر کند ،ممکن است کودک الگوی خود را تغییر دهد و در نتیجه امنیت دلبستگی نیز دستخوش تغییر خواهد شد.
در ادامه پژوهش ها تایید شده، دلبستگی نسبت به هر دو والد ودر یک سن شکل می گیرد و امنیت دلبستگی به پدر و مادر ،معمولا بسیار مشابه است.